loading...
رایحه ی حضور
امیرحسین خدایاری بازدید : 217 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

یك نماز صبحم قضا شد

مرحوم حاج شیخ حسنعلى (رض) از دوازده تا پانزد سالگى ، تمام سال ، شبها را تا صبح بیدار مى ماندند و روزها همه روز، به جزء ایام محرمه ، با ترك حیوانى روزه مى گرفتند و از پانزده سالگى تا پایان عمر پر بركتش ، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر سال را صائم و روزه دار بودند و شب ها تا به صبح نمى آرمیدند.

احتمالا شما هم  شنیده اید که می گویند: حسنات الابرار سیئات المقربین. (کارهای نیک و حسنه خوبان، برای مقربین گناه به شمار می اید). منظور از این جمله این است: کسانی که مقرب دستگاه الهی می شوند باید از کارهایی اجتناب کنند که خوبان و انسانهای وارسته آن را انجام می دهند.

 

 البته این جمله بار منفی ندارد به بیان واضح تر یعنی کسانی که به خدا نزدیکترند حتی از کارهایی که برای ابرار خوب به شمار می رود هم اجتناب می کنند.

 این جمله می خواهد اهمیت احتراز از مشتبهات را برساند.

 

ممکن است کاری برای شخصی بد نباشد اما همان کار برای دیگری جلوه مناسبی نداشته باشد. چرا که جایگاه شخص دوم با شخص اول فرق می کند. جریان عرفان و شناخت خداوند متعال هم اینچنین است.

 

کسانی که در بزم الهی مقرب ترند باید بیشتر حواسشان را جمع کنند. خداوند متعال به هر بهانه ای که شده می خواهد آنها از یاد خدا غفلت نکنند و به کوچکترین مساله ای که شاید برای ما اهمیت نداشته باشد، ممکن است عقاب دنیوی داشته باشند.

در این نوشتار به برخی از این حکایات اشاره می کنیم.

 

یك نماز صبحم قضا شد. (مرحوم نخودكى)

 

حضرت على بن الحسین (علیه السلام) مى فرمایند: اگر آدمى ، یك اربعین به ریاضت پردازد، اما یك نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین ، هباء منثورا خواهد گردید.

 شیخ نخودكى فرمود: بدان كه تمام عمر خود، تنها یك روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه اى داشتم شب آن روز از دست رفت .

 

سحرگاه ، مرا گفتند كه این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح ، مستحق شده اى . اینك اگر شبى ، تهجدم ترك گردد، صبح آن شب ، انتظار بلایى مى كشم (1) .

 

 سفارش مرحوم نخودكى به فرزندش

 

اول : آن كه نمازهاى یومیه خویش را در اول وقت آن ها به جاى آورى .

دوم : آن كه در انجام حوائج مردم ، هر قدر كه مى توانى ، بكوشى و هرگز میندیش كه فلان كار بزرگ از من ساخته نیست ، زیرا اگر بنده ى خدا در راه حق ، گامى بردارد، خداوند نیز او را یارى خواهد فرمود. در این جا عرضه داشتم : پدر جان ، گاه هست كه سعى در رفع حاجت دیگران ، موجب رسوایى آدمى مى گردد.

 

فرمودند: چه بهتر كه آبروى انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.

سوم : آن كه سادات را بسیار گرامى و محترم شمارى و هر چه دارى ، در راه ایشان صرف و خرج كنى و از فقر و درویشى در این كار پروا مى نمایى . اگر تهى دست گشتى ، دیگر تو را وظیفه اى نیست .

چهارم : از تهجد و نماز شب غفلت مكن و تقوى و پرهیز پیشه ى خودساز.

پنچم : به آن مقدار تحصیل كن كه از قید تقلید وارهى (2) .

 

 سجاده را به خاطر سیادت شما مى پذیرم (مرحوم نخودكى)

 

در سال 1314 هجرى یكى از سادات محترم مشهد براى ایشان (مرحوم نخودكى) سجاده اى و رخت خوابى هدیه فرستاد.

در جواب فرموده بودند: سجاده را به خاطر سیادت شما كه رعایت حرمتش را بر خود واجب مى دانم مى پذیرم ولى به رخت خواب نیازم نیست زیرا كه بیست و پنچ سال است كه پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهاده ام . آرى بندگان خدا این گونه عمل مى كردند و این چنین بود حال و رفتارشان (3) .

 

از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود (مرحوم شیخ حسنعلى نخودكى)

 

مرحوم حاج شیخ حسنعلى (رض) از دوازده تا پانزد سالگى ، تمام سال ، شبها را تا صبح بیدار مى ماندند و روزها همه روز، به جزء ایام محرمه ، با ترك حیوانى روزه مى گرفتند و از پانزده سالگى تا پایان عمر پر بركتش ، هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر سال را صائم و روزه دار بودند و شب ها تا به صبح نمى آرمیدند.

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ              از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود(4)

 

رفع تنگى معیشت دو نفر (مرحوم نخودكى)

 

دو تن از كسبه ى بازار مشهد براى من تعریف كردند كه : از تنگى معشیت سخت در مضیقه بودیم و براى رفع این گرفتارى ، به خدمت مرحوم شیخ حسنعلى اصفهانى شرفیاب شدیم . جماعتى در انتظار نوبت بودند و ما هم منتظر نشستیم . اما ناگهان ، حضرت شیخ ما دو تن را از میان آن گروه ، به نزد خود طلبیدند و به یكى از ما فرمودند:

 

تو باید كارى بكنى ولى نمى كنى و به دیگرى فرمود: تو كارى نباید بكنى ، انجام مى دهى ؛ بروید و به وظیفه خود عمل نمائید تا وضع شما اصلاح شود. اعتراف مى كنیم كه یكى از ما نماز نمى گذارد و آن دیگر شراب مى نوشید. به توصیه حاج شیخ وظائف خود را مراعات كردیم و در اثر آن ، معشیت ما از تنگى به وسعت باز آمد.(5)

 


منابع:

1- نشان از بى نشان ها، ص 31.

2- نشان از بى نشان ها ص 31.

3- نشان از بى نشان ها، ص 24.

4- نشان از بى نشان ها، ص 16.

5- نشان از بى نشان ها، ص 57.

منبع : www.tebyan.net

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
دوش گفتم ای نماز ای نـور دین
ای ستون دین اسـلام مبین
از چه فرمودســت خـــلاق ودود
رحــمت حق از تــو می آید فرود
از تو شیطان ترسناک وهایل است
بی تو اصل هر عبادت باطل است
با تو من در انجــمن ما می شود
پشـت شیطان زین نمط تا می شود
از چه در هــنگامه یـوم الحساب
از تو می گردد سر آغاز حــساب
گفت :نور چشم احمد(ص)بـــوده ام
انبیا را آخــرین فـرمــوده ام
مرز بیـن کفــر و دین را حایلم
معــنی خـیر العمل را شاملم

مدیر وبسایت : امیرحسین خدایاری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما نماز خود را چگونه می خوانید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 124
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 116
  • بازدید ماه : 294
  • بازدید سال : 2,264
  • بازدید کلی : 28,799